ریشهیابی
*یکی از دوستان دوران دبیرستان رو در صورتکتاب، آنلاین دیدم. از عکس جدید م تعریف کرد. من هم گفتم خدا پدر لوازم آرایش رو بیامرزه. بعد من ازش تعریف کردم. اون هم گفت خدا پدر فتوشاپ رو بیامرزه.
گفتم نه من واقعا چهرهی تو رو دوست دارم و حس آرامش خاصی داری جدا از بحث ادیت و آرایش. خلاصه شوخی و جدی، بحث کشیده شد به ازدواج و اینکه عقل چند درصد مردا به چشمشونه و غیره. و من گفتم اگه قرار ه کسی تو رو به خاطر صرفا چهرهت، بخواد/نخواد، نبودنش بهتر از بودنشه. زندگی با آدمهای سطحی برای امثال ما قابل تحمل نیست و غیره.
گفت مریمی! چند وقت پیش که با بچهها قرار گذاشته بودیم دور هم جمع شیم، از 23-22 نفر، فقط 3-2 نفر ازدواج کرده بودن. فکر کنم ماها کلا یه چیزیمون میشه. (ماها یعنی دانشآموختگان مدارس سمپاد) واقعیت اینه که تمام دانشآموزان سمپاد، نابغه نیستن اما خیلیاشون واقعا اخلاق و رفتار و نگرش خاصی دارن که بین بچههای همسنوسالشون معمولا دیده نمیشه. اینها معمولا توی دانشگاه، محل کار، جمع فامیل و ... با بقیه تفاوت دارن و طبیعتا انتخاب همسر براشون خاصتر و نسبت به بقیه، سختتر ه.
نیگا چه خودشونم تحویل میگیرن:دی
با حرفت خيلي موافقم مريم.اينكه يه آدم نگرشش با بقيه فرق داشته باشه طبيعيه كه توي انتخاب همسر آينده اش هم دقت بيشتري به خرج بده ما نيز سمپادي بوديم راستي!گفتيم كه گفته باشيم[نیشخند]
سمپاد همون سازمان منحله ی پکیده ی اژه ای و دار و دسته میباشد[خرخون]
الان من باید خوشحالم باشم که سمپادی بوده ام یا ناراحت؟![نگران]
اینو که من نمیگم. شوهرم که پیشکسوت سمپادی محسوب میشه میگه همشون اون زمانا میگفتن! نشنیده بودی؟ رضاامیرخانی هم تو کتابش گفته. فکر میکنم کتاب جانستان کابلستان . اونم سمپادی بوده. [عینک]
یکی از بچه های دانشگاهیم سمپادی بود امسال ازدواج کرد . بجای عروسی هم رفتن کربلا . بعدشم کلا با پسره رفتن قم زندگی کردن که هر دو تاشون تغییر رشته بدن برن حوزه .
زيبايي و ظاهر تو دراز مدت اصلن مهم نيست اما ابتدا به ساكن جزو فاكتورهاي مهمه اگه كسي هم بگه برام مهم نيست داستان ميگه
بابا سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان بابا زرنگ بابا درس خوان والا اینطور که هویداست آخر عاقبت هممون یه جوره گمونم پسرا اعتصاب کردن که ازدواج نکن حالا چه سمی چه غیر سمی[قهقهه]
الان منم نگرشم با بقیه فرق دااره یعنی سمپادیم [پلک][زبان]